شهریار

شهریار

غزل شمارهٔ ۸۳ - گوهرفروش

۱

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم

تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم

۲

تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز

من بیچاره همان عاشق خونین جگرم

۳

خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام

جرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرم

۴

منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی

هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم

۵

پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت

پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم

۶

عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر

عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم

۷

هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود

که به بازار تو کاری نگشود از هنرم

۸

سیزده را همه عالم به در آیند از شهر

من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم

۹

تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم

گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم

۱۰

تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس

خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم

۱۱

از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر

شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم

۱۲

خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت

شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم

تصاویر و صوت

نوح منوری :
پری ساتکنی عندلیب :
سید علی علوی :
بهنام محمدیان :
کیوان عاروان :

نظرات

user_image
دکتر محمود جوادی
۱۳۸۷/۱۲/۱۱ - ۰۶:۵۷:۳۶
با درود گرم و صمیمانه ! به باور من اگر به جای کلمه ی حسن . علم نوشته می شد شایسته تر بود
user_image
دکتر امیر محمد احمدزاده
۱۳۸۸/۰۷/۰۴ - ۱۳:۵۶:۰۰
اکر به جای کرو بود سرم مینوشت کرو بود دلم بهتر بود
user_image
آوا
۱۳۸۹/۰۶/۲۲ - ۱۵:۴۸:۱۰
درود شما پارسی گویان.در مصراع اول از بیت پنجم : (پدرت گوهر خود تا به "زر" و سیم فروخت) ، "زر" به اشتباه "رز" نگاشته شده.
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
user_image
آوا
۱۳۸۹/۰۶/۲۲ - ۱۵:۵۵:۵۸
با درود مجدد...در مصراع اول از بیت دهم به نظر بندۀ ناچیز بهتر است فاصله ای بین تو و بس گذاشته شود.تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس.همچنین در مصراع آخر واژۀ "چکنم " به صورت جداگانه املاء بهتر و رساتری دارد.شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم...
پاسخ: با تشکر، انجام شد.
user_image
زهرا
۱۳۸۹/۰۸/۲۰ - ۱۴:۴۵:۰۵
نمیدونم تو وصف استاد چی باید گفت شاید مثل بعضی اشعارش از وصف خارجه من که عشق واقعی رو تو بندبند بعضی اشعارش میبینم شما نمیبینید؟
user_image
رامین
۱۳۹۰/۰۸/۰۷ - ۱۸:۰۰:۲۸
شهریار نمی دونست بعدها دلای زیادی می شکنه وگرنه می نوشت : دل شکستن هنری گشته که مردم دارند من در این کار چرا خسته دل و بی هنرم
user_image
مهران
۱۳۹۱/۰۶/۰۵ - ۰۲:۲۸:۱۲
@دکتر امیر محمد احمدزاده وقتی می گه "گرو بود سرم" منظورش مشکلات مالیش ِ وگرنه "گرو بود دلم" که معنی نمی ده، خب اگه دخترَ رو بهش می دادند که مشکلی نداشت!
user_image
ناشناس
۱۳۹۱/۰۸/۲۲ - ۰۲:۱۰:۱۷
با سلام و تشکر از مدیریت سایت که این اشعار زیبا را گذاشتن خسته نباشید بسیار زیبا و عالیست
user_image
هادی
۱۳۹۱/۱۰/۰۵ - ۱۶:۲۷:۰۷
با سلام.احساس می کنم که در بیت هشتم،ناسازگاری وجود داره.مصرع دومش دارای وزن دیگری هست.از شهریار بعیده که یه همچین بیت ناسازگاری بگه.لطفا اگه کسی منبع چاپی داره،اصلاح کنه.
user_image
واعظ
۱۳۹۱/۱۰/۲۲ - ۱۲:۲۷:۵۵
با سلام خدمت دوستان.عزیزان شاید سرگذشت استاد را نمیدانند.این شعر مربوط به عشق دوران جوانی ایشان میباشد.
user_image
امیرحسین
۱۳۹۱/۱۱/۲۰ - ۰۷:۰۴:۵۷
محسن چاوشی این شعر رو عالی اجرا کرده.
user_image
مصطفی
۱۳۹۱/۱۱/۲۰ - ۱۷:۰۱:۴۰
من خودم با این خاطره دارم
user_image
حمیدرضا نیازی
۱۳۹۱/۱۱/۲۸ - ۱۴:۱۸:۰۴
با سلام. فکر می کنم درست تر باشه که بنویسیم:پدرت گهر خود "را" به زر و سیم فروخت
user_image
حامد
۱۳۹۱/۱۲/۱۲ - ۰۱:۲۱:۰۵
تو رو خدا دوستان اظهار نظر سطحی نکنید . این اشعار حرمت دارند . هر کسی نمیتونه روش اظهار نظر کنه . این اشعار با عشق گفته شده . مثل شعرهای امروزی نیست !
user_image
مرتضی طالبیان
۱۳۹۱/۱۲/۱۲ - ۰۶:۱۵:۴۸
درود بر شمامحسن چاوشی این شعرو خیلی عالی خونده.
user_image
محمد محمدی
۱۳۹۱/۱۲/۱۲ - ۰۸:۳۰:۵۷
واقعا این شعر به این زیبایی با صدایی محسن چاوشی فوق العادست...
user_image
الهه اشراقی
۱۳۹۱/۱۲/۱۳ - ۱۱:۴۶:۱۹
روحش شاد
user_image
عرفان
۱۳۹۱/۱۲/۱۳ - ۱۹:۱۵:۳۴
خیلی جالبه، که طرفدارای محسن چاووشی عزیز که خودمم یکیشونم در عرض 2روز تا اینجا نفوذ کردن! ولی عزیزان اینجا " موسیقی ما " نیست، لطفا به ماهیت سایت توجه کنین . به اساتید عزیزم که حاشیه نوشتن می خوام بگم که این اشعار از دل برومده و الهام گونه بوده، ترانه ی پاپ و استفاده از کلمات مناسب برای ساخت شعر عاشقانه که نیست! میگین به جای این کلمه اون کلمه رو " میزاشت " بهتر بود؟؟؟!!!!!!
user_image
علیرضا بختیاری
۱۳۹۱/۱۲/۱۴ - ۰۵:۰۸:۴۵
با درود به روح بزرگ استاد شهریار که با زیبایی هرچه تمام تر این شعر را سروده اند و تشکر از محسن چاووشی عزیز که این شعر را به زیبایی اجرا کرده
user_image
دانیال
۱۳۹۱/۱۲/۱۷ - ۱۶:۱۴:۰۱
با تشکر فراوان از محسن چاوشی عزیز که شعر استاد را بیشتر رواج داد بازهم به تو!
user_image
بهزاد
۱۳۹۱/۱۲/۱۸ - ۰۰:۴۶:۵۴
به نظر من کاری که محسن چاوشی کرده خیلییی بزرگ و تمام نشدنیه میشه گفت اولین شاعر نثل جوون بوده که داره شاهکار های شاعران ایرانی را برای جوان هایی که میلی به گوش کردن این اشعار ندارند به شیوه ای با موزیک های پاپ تلفیق میده تا همه جوانان اینگونه که نظاره میکنید با اشتیاق دنبال این اشعار بروند.درود بر تو محسن عزیز
user_image
امین
۱۳۹۱/۱۲/۱۸ - ۱۷:۱۵:۴۸
با سلام بر همه دوست داران شعر و ادبجناب شهریار در بیت نهم چه زیبا به این شعر خواجه شیراز اشاره میکنه:ای که از کوچه معشوقه ما میگذری/ بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش
user_image
پرهام
۱۳۹۱/۱۲/۱۹ - ۱۶:۱۴:۰۹
اشک ریزان هوس دامن مادر کردمزنده باشی محسن چاوشی که اشک منو با این جمله در اوردیو صد رحمت به روحت استاد شهریار
user_image
علی عباسی
۱۳۹۲/۰۱/۱۱ - ۰۹:۰۲:۵۷
«تا» در بیت پدرت گوهر خود تا ... به را تبدیل شود. یعنی:«پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت»یا علی
user_image
غزل.و
۱۳۹۲/۰۱/۱۳ - ۱۰:۰۹:۲۲
احسنت
user_image
محمدرضا
۱۳۹۲/۰۱/۱۴ - ۱۸:۲۴:۳۴
به نقل از هوشنگ طیار ، از شاگردان و دوستان شهریار :بهجت آباد سابق بر این تفرج‌گاه تهران بود و مثل امروز آپارتمان سازی نشده بود. این محل، جایی بود که بیشتر اوقات شهریار با دختر برای گردش آنجا می‌رفت. بعد از‌اینکه دختر ازدواج می‌کند، شهریار یک روز سیزده بدر برای زنده کردن خاطرات آنجا می‌رود و دختر هم با شوهر و بچه آنجا می آیند. شهریار با دختر روبرو می‌شود و این غزل را آنجا می‌سراید:یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرمتو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
user_image
ع.اذانی
۱۳۹۲/۰۱/۱۵ - ۰۳:۳۳:۰۵
به نظر من مصرع اول بیت هشتم بدین شکل است. (الته نه این که شهریار اشتباه نوشته بلکه اشتباه تایپی است):"سیزده را همه عالم بدر آیند از شهر"ضمناً با ادای احترام به آقای دکتر جوادی، به نظر می رسد حسن نیز درست است چرا اینها صفات دوران زندگی استاد از جوانی تا کهنسالی است و علم هم در هنر نهفته است.
user_image
مرتضی دهقان پور قمصر
۱۳۹۲/۰۱/۲۱ - ۱۰:۲۵:۳۳
باسلامبه نظرم جناب دکتر امیر محمد احمدزاده باید دقت بیشتری در نظردادن بکنند چراکه کلمه ی سرم در بیت اول در جایگاه قافیه قرار داره و نمیتونه "دلم" بشه در ضمن به قول اقامهران از نظر مفهومی هم سرم درست تر از دلم هست
user_image
الهه
۱۳۹۲/۰۲/۰۴ - ۰۷:۲۷:۴۰
درود بر دوستان،از نظر این حقیر هم " گرو بود سرم" کاملا حق مطلب را ادا می کند و بی عیب و نقص است.
user_image
شهاب نعمتی (ثاقب )
۱۳۹۲/۰۲/۱۳ - ۰۱:۲۸:۰۲
شعر قشنگی رو از استاد خوندمبیت اول شعر استاد رو عوض کردم و ادامش دادم :یار و همسر نگرفتم که نگویم چه خَرَم پسران مرد شدند ، بنده هنوزم پسرمهمه صیدند در این پهنه ی آلوده ی عشق منِ بی مایه از این صیدِ طلا می گذرمدختران یک دو سه چندی پسر آواره کنند لاف با شُوی زنند خالص و یکتا گهرمپسران صبح به آغوش گلی تازه روند نیمه شب ها بنوازند که خونین جگرمدام صیاد بود پهن و خودش عاشق زارخود به دام است و بنالد که درآمد پدرمسخن از عاطفه گویند در این بحر کثیف که من آن عاشق صاحبدل و صاحبنظرمترسم آن روز که از دلبر خود گیرم کامبوی عشق دگری باز بیاید به سرمپاک بازی و صداقت بود آرام دلم " شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم "درّ ناب از دل این بحر شود یافت هنوزلاجرم شبهه و تردید نباشد به سرم" از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم "" ثاقب " از گفته ی اغیار نباشد خطریتا زمانی که بگویند من آن تاج سرمشهاب نعمتی ( ثاقب ) 29 فروردین 92
user_image
حسین
۱۳۹۲/۰۳/۲۹ - ۲۱:۱۲:۰۱
ثاقب شعرت خیلی جالب بود خوشم اومد ...محشره
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۳/۲۹ - ۲۳:۳۲:۵۹
زهی شهاب ثاقب نیک گفتی روان است و معنی دار ، زه زه .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۳/۲۹ - ۲۳:۴۲:۱۲
درود به شهریار با این شعر فروتنی احساس کردم .
user_image
امین
۱۳۹۲/۰۴/۱۵ - ۰۶:۵۳:۴۰
محسن چاووشی هم این شعر رو خونده
user_image
حسنک
۱۳۹۲/۰۴/۲۶ - ۱۸:۰۲:۲۸
بیت دوم درستش اینه:تو جگرگوشه ز پستان بگرفتی و هنوز....
user_image
Hossein Pouravad
۱۳۹۲/۰۵/۱۰ - ۰۳:۰۷:۲۴
با عرض سلام ودرود فراوان...با احترام به تمام اساتید عزیز...ولی این حقیر یک انتقاد دارم از همه دوستان..لطفا ننویسید که جایی از شعر باید تغییر کنه..یااینکه جایی از شعر وزنش فرق میکنه..چون یک شاعر وقتی شعر میگه حتتتتما واسه خودش از کلماتی که استفاده میکنه منظورخاصی داره..مثلا من هییییچ وقت نمیتونم یک کلمه از شعر شاعری رو تغییر بدم...حتی اگراون شاعر،شاعر برجسته ای نباشه...نه اینکه استاد شهریار...اگر هم ورزنش بنظرتون درست نیست حتما از خودن خودمونه♥لطفا اینطور ننویسید دیگه♥من همیشه این نظرو دارم و در شعرم گفتم:شعر را من که نگفتم از برمشعر از احساس من آمد سرم....
user_image
ع.م.ن.
۱۳۹۲/۰۷/۲۰ - ۱۳:۴۹:۴۷
با عرض سلام و تشکر,جسارتا همان طور که مستحضر اید, استاد شهریار اشعار ترکی زیبایی در کارنامه خود دارند, لذا به عقیده بنده لفظ "شاعر پارسی گو" لفظ مناسبی نمی باشد.همچنین زبانی به نام "زبان آذری" نداریم؛زبان ایشان "زبان ترکی آذربایجانی" می باشد.با تشکر مجدد.
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۷/۲۰ - ۱۸:۲۶:۲۱
ع م ن عزیزم ما در خوزستان سربلندیم که همیشه بهترین ادیبان فارسی اذری بوده اند . از قطران تبریزی بگیر تا همین جناب سرکاراتی که چند ماه پیش جان به جان افرین سپرد اند. مگر نشنیدهای تبریز فخر چین است .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۷/۲۰ - ۱۹:۰۷:۴۵
باید افزود از گویش مردم اذربایجان متونی باقی مانده که تأکید می کند لهجه ایشان مانند بقیه مردم زاگرس نشین یعنی کردها و لرها است تغییر زبان بعدها صورت گرفته است و نیز در همین اذری امروز هم لغت فارسی باقی مانده از پیشینه اش بسیار است . داشتن زبان محلی هیچ ایرادی ندارد ولی انچه نمی شود نادیده گرفت این است که زبان خود امپراتوری عثمانی هم فارسی بوده است و متون به فارسی نوشته می شده اند .و خود بنده متون نوشته شده قرار داد های عثمانی در موزه را دیده ام . البته ترکی هم همزمان وجود داشته است مثلا من متنی از عارف اسپانیایی عرب تبار دیده ام که بوسیله یک نویسنده ترک عثمانی به فارسی برگردان شده است و این نشان می دهد که ایشان بدون کینه و به راحتی فارسی را دوست می داشته اند . ما هم همیشه از شنیدن ترکی لذت بردهایم و سراسر شعر های فارسی از زیبایی ترکان داستان ها دارد . ولی رویهمرفته مردم اذربایجان لهجه تغییر داده اند ولی سر پر افتخار ایران بوده و هستند .
user_image
سهیل
۱۳۹۲/۰۹/۲۰ - ۱۵:۱۴:۴۶
آقای امین کیخا خیلی ممنون از نظر شما... همه میدونیم تمام مردم جهان به زبان فارسی صحبت میکردند و بعدها زبانهای دیگر را بنا به جبر انتخاب کرده اند.......!!!ریشه زبان ترکی و فارسی بکلی متفاوت از هم است و بکار بردن لفظ گویش برای زبان غنی ترکی آذربایجان کاملا اشتباه است.
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۹/۲۰ - ۱۶:۱۳:۰۷
البته سهیل جان بیشترین دلبستگی را به فارسی ترکان عثمانی داشته اند که زبان رسمی امپراتوری قدرتمند و با شکوه شان هم فارسی بوده و این حقیقتی است که نمی شود نادیده گرفت . اما من نگفته ام همه فارسی سخن می گفته اند بعدها به جبر زبانهای دیگر اختیار کرده اند . می دانم زبان ترکی ریشه آلتایی دارد مانند مغولی و ایغوری و قزاقی و فارسی هم هندی اروپایی است مانند فرانسه و انگلیسی و المانی و روسی و البته همه زبانها زیبایی خودشان را دارند. و من هم از آذری بیشترین لذت را می برم خصوصا وقتی دوستان جوان مرد و پاک نهادم به آن گپ می زنند و نیز برای اینکه زبان پاره ای از میهن همه ماست . وانگهی سی درسد از خود ترکیه به کردی سخن می گویند که زبانی ایرانی است و این یعنی فرهنگ ما بیشتر از این ها با هم آمیخته است .
user_image
ریحانه
۱۳۹۲/۱۰/۰۷ - ۰۹:۰۶:۱۲
عجب شعر پر معنایی .ادم هم درک میکنه هم احساس غرور بابت ایرانی بودن خودش.از چاووشی هم ممنون ک نسل جوان رو با این اشعار اشنا و علاقه مند کرد کاری ک معلمامون تومدرسه نکردند
user_image
پویا
۱۳۹۲/۱۰/۲۱ - ۱۴:۲۱:۱۸
عاشق این شعر به خصوص استاد شهریارم پاینده باشید
user_image
مرتضی
۱۳۹۲/۱۰/۲۹ - ۰۲:۵۳:۰۳
در مورد "گرو بود سرم" من اصل را ترجیح می دهم . اول اینکه سر با همسر همایی دارد. چون سرم گرو بود همسر نگزیدم. دوم اینکه با پسر در مصراع دوم جور در می آید. سرم-پسرم
user_image
مرتضی
۱۳۹۲/۱۰/۳۰ - ۰۹:۰۷:۲۶
بزای ایجاد همسر دو سر لازم است که همسر یکدیگر باشند. با گرو بودن سر این ایجاد ناممکن می شود.
user_image
علی
۱۳۹۲/۱۱/۱۱ - ۱۰:۰۱:۰۸
آقا مرتضی همسر به معنای اصلی آن به کار رفته و سر به معنای مجازی آن مثل فکر، هوش، گرو بود سرم یعنی فکر و هوشم در گرو (دیگری) بود زیاد نباید در ظاهر شعر بمانیم
user_image
علی
۱۳۹۲/۱۱/۱۱ - ۱۰:۰۳:۲۱
ای که از کوچه ی معشوقه ی ما می گذری" بگذر،کوچه ی معشوقه ی ما بن بست است
user_image
جواد مهدی پور
۱۳۹۳/۰۱/۱۳ - ۱۳:۴۹:۵۳
سلام به همگی. چیزی راجع به این شعر وجود داره که شما در نظر نمیگیرید. قشنگیه شعر یک طرف. اما این شعر تنها یک شعر نیست. یک واقعیته. شهریار عاشق دختری بود که پدرش اجازه ازدواج به اونها نداد. روزی پدر دختر اجازه نداد که دختر به دانشگاه بره. و شهریار هم بعد از اون ترک تحصیل کرد. چند سال بعد 13 فروردین دوستان شهریار با اصرار اون رو به باغات تهران میبرن تا حال روحیش بهتر بشه. به طور اتفاقی اون دختر رو میبینه که با همسر و یک بچه اومدن برای سیزده بدر.شهریار اون روز حالش بد میشه و بیهوش. دوستانش اون رو به بیمارستان میبرند و بعد سراغ دختر میرن که بیا به شهریار سری بزن. اون با دیدن تو به این حال افتاده. وقتی دختر از در اطاق بیمارستان وارد میشه شهریار شعر:آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرابی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا...رو همون لحظه در وصف اون زمان میگه و میگذره. خبر دار میشه که پدر دختر بخاطر پول دار بودن اون پسر عشق شهریار رو مجبور به ازدواج کرده بوده. پس از اون شهریار این شعر رو میگه. به نوعی توبه از شعر قبلی و گلایه های قبلی. و بی پولی خود رو مقصر این فرجام میدونه... میتونید به کتاب دیوان کامل شهریار (2 جلدی) مراجعه کنید.
user_image
سید محمد
۱۳۹۳/۰۱/۱۷ - ۰۴:۲۲:۰۱
از بیت یکی مونده به آخر چه صفایی میکنم هروقت میخونمش! این یعنی اونی که رفته بزا بره به هر دلیلی مهم نیست!!قربون دل بزرگ این شاعر عزززیز
user_image
x
۱۳۹۳/۰۲/۲۹ - ۰۶:۳۰:۲۹
به نظر بنده حقیر در بیت پنجم بر اساس دیوان شهریار این چنین می باشد :پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت / پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم
user_image
امیر
۱۳۹۳/۰۳/۱۱ - ۰۵:۲۲:۵۱
به نظر من شعر هیچ اشکالی نداره که هیچ بلکه خیلی هم خوبه شهریارا تو خود دانی و بس قابل توجه بعضیا
user_image
ناشناس
۱۳۹۳/۰۳/۲۹ - ۰۴:۳۴:۲۵
با سلام جناب دکتر امیر محمد محمد زاده ....در مورد گفته شما ... استاد وقتی نوشتند ...گرو بود سرم...منظور درگیری فکری بوده که همیشه همراه شون بوده ...نه بنا به گفته شما مشکلات مالی... استاد بجا و زیبا سرودند
user_image
افشین
۱۳۹۳/۰۴/۲۳ - ۱۸:۲۱:۳۸
مهمتر از فارس یا ترک یا آذری بودن استاد ، ادبیات فاخر اوست که همه بعنوان ایرانی از آن لذت می بریم . یقینا استاد هم خود را ایرانی می دانست ، پس جای مجادله نیست.
user_image
رسول
۱۳۹۳/۰۵/۲۷ - ۱۵:۲۴:۱۷
جناب اقای امین کیخا میشه بفرمایید زبان امپراتوری osmani در زمان کدوم پادشاهشون فارسی بوده ?
user_image
حامد
۱۳۹۳/۰۶/۲۸ - ۱۳:۳۴:۲۸
این شعر مربوط میشه به زمانی که استاد دختر خانمی که عاشقش بوده رو بچه به بغل بعدا ظهر سیزده بدر در باغی میبینم و این غزل با دل سوختش میگه.منکه عروق این غزل م با صد ای محسن چاوشی گوش میدم اشکم درمیاد. واقعا عاشق بوده.
user_image
احمدی کوهبنانی
۱۳۹۳/۱۲/۰۴ - ۱۱:۰۰:۳۳
دربیت دهم به جای کان آن باشد روانتر است
user_image
جواد
۱۳۹۳/۱۲/۱۳ - ۰۰:۴۶:۲۰
دوستان لطفاً شعرو بخونید اظهار نظر بیجا که در اندازتون نیست نکنید دوستانی که از حرفم ناراحتن یه شعر بسرایند ببینیم چه کاره اند مرسی
user_image
محسن
۱۳۹۴/۰۱/۱۳ - ۱۱:۱۰:۰۱
گرو بود سرم:منظورش اینه که فکرم درگیر اون یاره
user_image
محسن
۱۳۹۴/۰۱/۱۷ - ۱۷:۲۱:۵۸
پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم.پدر عشق بسوزد که بسوزاند پدرم
user_image
کسری
۱۳۹۴/۰۱/۲۳ - ۰۶:۴۹:۰۷
شهریاربالاترین احساس شور وعشق و جوانی را به حال وروز امروزی بیان نموده روحت شاد شهریارطوری این حالات بیان نموده که من اشکم روان میشود از خواندن این ابیاتبسیار شیرین و متین و مظلوم سروده که البنه خود نیز همین استافسوس که نه چون او شاعری دگر خواهد آمد ونه این زمانه پست چون او میخواهدکسری
user_image
محمد
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ - ۰۴:۲۸:۰۷
در بییت اول صحیحش این طوره که میگه:سر و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
user_image
روزبه
۱۳۹۴/۰۵/۲۰ - ۱۳:۳۱:۲۵
دوستان بنده هر بار نظرات رو می‌خونم حد اقل یه سوژه برای خنده پیدا می‌کنم؛خدا خیرتون بده؛همین‌طور با قوت ادامه بدید!
user_image
جلال
۱۳۹۴/۰۶/۱۹ - ۰۰:۳۴:۳۷
در مصرع سیزده را همه عالم به در امروز از شهر که یکی از بزرگواران هم اشاره کرده بود احساس میکنم درست تر این باشد"سیزده را همه آیند به در امروز از شهر"
user_image
ناشناس
۱۳۹۴/۰۷/۲۸ - ۱۱:۵۷:۳۶
سلام میشه معنی بیت یکی مونده به آخر رو بگید لطفا ؟
user_image
مهدی
۱۳۹۴/۰۹/۰۱ - ۱۶:۱۵:۲۸
وای اشکم در اومد واقعا حیف استاد ک چنین زجر عشقی کشیده واقعا عشق چ بر سر استاد آورده.استاد خدا بیامرزتت این دنیا ک فقطزجر کشیدی .انشالا اون دنیا تو آسایش باشی .دوستان روزگار دیگر شخصی رو مثل استاد وعشق واقعیش نخواهد دید .تقدیم به تمام کسانی ک عشقشون رو از دست دادند.
user_image
محسن‏ ‏چاوشی
۱۳۹۴/۰۹/۰۴ - ۱۵:۳۲:۲۵
خواهش‏ ‏میکنم‏ ‏دوستان.‏ ‏لطف‏ دارینغزل‏ ‏های‏ ‏جدید‏ ‏هم‏ ‏براتون‏ ‏میخونم.
user_image
خودم
۱۳۹۴/۰۹/۲۸ - ۲۰:۱۲:۱۷
این شعر زیبا! چه مطلع نازیبایی دارد.یعنی چه که زن و همسر نگرفتن، خوب است؟ اتفاقا گزینش جفت خیلی هم خوب است و شهریار می خواهد رسم بدی را رایج کند. به خصوص با این وضع زمانه ی ما که شوهر کم است و گاهی به مسئله ی شوهرقطعی می رسیم! پسرها هم که ترسو تشریف دارند و نمی آیند زن بگیرند. و شهریار یک دروغگو هست چون من دیدم دختری به نام مریم دارد(سیده مریم بهجت تبریزی) پس بر خلاف این شعرش همسر هم گرفته است!
user_image
ناباور
۱۳۹۴/۰۹/۲۸ - ۲۰:۱۹:۲۸
خودم گرامی این غزل را موقعی سروده که معشوقه رفته ازدواج کرده و بچه دار شده ولی شهریار هنوز ازدواج نکرده بوده تهمت دروغ به او نفرمائیدانسان شریفی بوده است
user_image
خودم
۱۳۹۴/۰۹/۲۸ - ۲۰:۳۸:۳۱
میگوید:"با همه پیری" ناباور عزیز. تهمت نفرمودم! حقیقت را سرودم!
user_image
ناباور
۱۳۹۴/۰۹/۲۸ - ۲۰:۵۱:۵۸
خودم گرامیمعمولاً آقایان که چندی از جوانیشان میگذرد و ازدواج نکرده میمانند میگویند : پیر شدی ولی هنوز ازدواج نکردیشهریار هم خواسته بگوید : جوانی رفت و کمی هم اغراق شاعرانه چاشنی کرده شماهم نوشتید ، نسرودیدنمیدانم چطور شد که نظر مبارک عوض شد و عزیز شدم ،همین چند دقیقه قبل به بنده تاختید
user_image
خودم
۱۳۹۴/۰۹/۲۸ - ۲۱:۰۱:۵۳
ناباور مهربان. مرا ببخش اگر نمی توانم روان بنویسم، من خود آن 13 ام کز همه عالم به درم. مگر سرودن با نوشتن فرق دارد مگر؟ من وقتی زیاد حرف می زنم برادرم می گوید :"بیشتر شعر نگو". مگر شعر همان سرودن نیست؟
user_image
حمید
۱۳۹۵/۰۱/۲۲ - ۱۰:۵۶:۱۷
با سلام و عرض ادب:در بیت یکی ب آخر، آخرین کلمه باید آبخرم گفته بشه تا وزن جور در بیاد
user_image
حسین
۱۳۹۵/۰۲/۰۲ - ۰۴:۳۶:۴۳
با سلام و عرض ادب, خواستم خدمت دوست نادیده آقای دکتر امیر محمد احمد زاده عرض کنم که گرچه "دلم" با "پسرم" و دیگر ابیات این غزل هم قافیه است, ولی با توجه به همان ابیات هم ردیف نیست, چه ردیف در این غزل "رم" است نه "م." در ضمن به نظر بنده شاعر در این بیت با تکرار حرف "س" از صنعت شعری "واج آرایی" استفاده کرده است و حذف یکی از آنها به شعرآسیب میزند. من از نیت استاد خبر ندارم, ولی برای من این تکرار یاد آور کلمه "افسوس" بود که با احساس شاعر هم خوانی دارد.
user_image
محمدرضا علیپور
۱۳۹۵/۰۳/۰۴ - ۰۳:۰۰:۴۱
سلام.این غزل بسیار زیبا رو اقای محسن چاوشی در اهنگشون یعنی اهنگ من خود آن سیزدهم خونده.حتما گوش بدید.به خدا اشکتون رو در میاره
user_image
امیر
۱۳۹۵/۱۰/۰۱ - ۲۳:۱۰:۰۸
مفهوم بیت زیر چیه دقیقاهنرم کاش گره بند زر و سیمم بودکه به بازار تو کاری نگشود از هنرمممنون
user_image
یاری
۱۳۹۵/۱۱/۱۸ - ۰۲:۳۰:۳۵
در
پاسخ به جناب آقای امیر:گره بند به معنای وسیله ای است که دو چیز را به هم وصل میکند مانند دکمه و شاعر در مصرع اول آرزو می کند که ای کاش هنرم گره بندِ زر و سیم برای من بود و برایم منفعت مالی داشت و در مصرعِ دوم دلیل این آرزو را می گوید که در بازار تو و در نظر تو هنر من چون سود مادی ندارد ، بی ارزش است و گره گشا نیست.
user_image
یاری
۱۳۹۵/۱۱/۱۸ - ۰۲:۴۰:۵۹
در مصرع دوم بیت هشتم بهتر است به جای من خود آن سیزدهم ، من خود آن سیزده ام نوشته شود
user_image
سمیرا
۱۳۹۵/۱۲/۰۵ - ۰۶:۱۵:۳۸
سلام عالی بود
user_image
محسن افسری
۱۳۹۶/۰۱/۱۲ - ۱۷:۳۹:۳۳
با سلام..واقعا انتظار نیست از بعضی از دوستان که به وزن و معنی شعر ایراد میگیرن..استاد شهریار هم در هنر و هم در معنویت و عرفان صاحب نام و بزرگ بوده و خواهند ماند...این شعر از دل شکسته و سوخته برآمده و هیچ عیب و اشکالی درش نیست...درود بر روح ملکوتی استاد شهریار که با سرودن این اشعار دلهای خیلی هارو آرام کرده است
user_image
مینا
۱۳۹۶/۰۱/۱۳ - ۱۵:۱۲:۴۱
سلام وقت بخیرمیشه این قسمت ازشعر رو برای بنده معنی کنید خیلی ممنون میشم ازلطفتون.سیزده را همه عالم به در امروز از شهرمن خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
user_image
منتقد
۱۳۹۶/۰۶/۲۷ - ۰۳:۰۱:۱۶
سلام
پاسخ به خانم الهه که فکر میکنه شعر! خیلی خوبی گفته؛بزرگوار!شما نه یکدستی زبان و واژه ها را رعایت کردی و نه اینکه معتقد به وزنی!با شعر شهریار از این کارا نکنید لطفا
user_image
منتقد
۱۳۹۶/۰۶/۲۷ - ۰۳:۰۲:۰۴
سلام
پاسخ به آقای ثاقب که فکر میکنه شعر! خیلی خوبی گفته؛بزرگوار!شما نه یکدستی زبان و واژه ها را رعایت کردی و نه اینکه معتقد به وزنی!با شعر شهریار از این کارا نکنید لطفا
user_image
مبین عالیوند
۱۳۹۶/۰۸/۱۵ - ۱۵:۰۳:۵۵
سلام و تبریک واسه این ابتکار خوب سایتتون که باعث شده بتونیم آثار همه نظم نگاران رو یکجا توی هر دیوایسی داشته باشیم. یه اشکال منتهی توی این غزل دیدم که به جای 'تا' در بیت پدرت گوهر خود تا میبایست 'را' جایگزین شود.بازهم تشکر از سایت درجه یکتون.
user_image
امیرحسین ابراهیمی
۱۳۹۶/۰۹/۰۵ - ۰۷:۳۲:۲۲
ای وای که چی کشیده شهریار وقتی این غزل رو میسروده !!!
user_image
سارا
۱۳۹۶/۰۹/۱۰ - ۰۵:۴۵:۰۰
با عرض سلام و احترام می خواستم ببینم واژه ی گوهر در بیت پنجم معنای کنایی دارد یا استعاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟متمنی جواب
user_image
محمد حسین غیاثی
۱۳۹۶/۱۰/۰۲ - ۰۰:۴۷:۵۱
سلام.استاد میفرمایند گرو بود سرم از ان بعد که میفرمایند همسر یعنی برای انتخاب همسر سرم گرو یاد تو بود و الا استاد دلش را در گرو محبت دنیوی نداشت در سایر ابیات به وضوح استاد جنس عشقش را بیان میکند وقتی سیزده میشود همه از شهر بیرون میایید یعنی همه منتظر زمان خاصی هستند الا من ,که هر وقت از شهر تعلقات شما بیرونم خطاب به منادی شعر یا سایر ابیات که تک به تک حکایت از عشقی خدایی دارد و میخواهد مخاطب را از اشتباه این تصور که شهریار هنوز پایبند یک محبت گذری دنیا مانده در بیاورد و سیر سمایی خود را به رخ منادی شعرش بکشد خدایش بیامرزد ,بو علی اوغلودی ازاده لرین مرد و مرادی
user_image
سعید
۱۳۹۶/۱۰/۱۳ - ۰۵:۲۸:۵۴
در
پاسخ به جناب غیاثی عرض کنم به نظر این حقیر حرفی که غزل میخواد بزنه و فضایی که درش سروده شده کاملاً رسا و بدون شبهه است. چه اصراری دارید برداشت عرفانی از این غزل داشته باشید؟ البته نظر شما به جای خود محترم ولی من ایهام غزلهای حافظ رو در این غزل نمیبینم که هرکی هرچی بخواد برداشت کنه.با سپاس
user_image
شهرام
۱۳۹۶/۱۰/۲۲ - ۱۲:۴۳:۲۷
سلام کسی منظور استاد از (چشم نظر بازم جام) چیست؟؟
user_image
nabavar
۱۳۹۶/۱۰/۲۲ - ۱۵:۲۶:۲۶
شهرام جانخون دل میخورم و چشم نظر بازم جاممی گوید : چشم من مانند جامی ست که خون دلم در آن می ریزد.زنده باشی
user_image
۷
۱۳۹۶/۱۰/۲۲ - ۱۸:۳۳:۵۳
چون بخوانید بدانید(که نادانید)خون دل میخورم و چشم نظر بازم جامجرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرمجام در اینجا به معنی شیشه و آینه است که بازتاب دهنده و نشاندهنده بسیار چیزهاست و شهریار در سرودن این غزل به حافظ نظر داشته و در واقع چشم نظر باز او جام جهان بین است که با نگاه به آن میتوان فهمید چه خون دل که نخورده است.هزار عهد بکردم که گرد عشق نگردمهمی برابرم آید خیال روی تو هر دمنخواستم که بگویم حدیث عشق و چه حاجتکه آب دیده سرخم بگفت و چهره زردم
user_image
ش
۱۳۹۶/۱۰/۲۲ - ۲۳:۳۳:۱۲
حسین عزیز سپاس فراوان ، مختصر و مفید نوشتید شما هم زنده باشید
user_image
م.ح.بیداد
۱۳۹۷/۰۱/۱۲ - ۰۱:۱۰:۳۶
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت عزیزان و آراستگان به نظم فارسی نظر این حقیر این است که اظهار فضل زیر شعر استاد شهریار کار نیکی نیست ...
user_image
احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com
۱۳۹۷/۰۱/۱۳ - ۰۶:۰۴:۲۹
▣ سیزده به دَر (ســیزده) را همه عالَم به دَر امروز از شهر من خود آن (سیزدَهَم) کز همه عالم به دَرَم "شـــهـریـار" ▓ آمنه حسن زاده درمقاله اش نوشته است : بیشترِ کشورها یِ اروپایی و آمریکای شمالی به عدد (13) باورِ منفی دارند . عددِ (13) مشهورترین ِعدد ِنامبارک درایران و بعضی ازکشورهاست . درایران ، پلاک 1+12 و یا نبودِصندلیِ شماره (13) در برخی از هواپیماها مثل هواپیماهای هُما نشان ازنامبارک شمردن این عدد است . برای همین برخی میخواهند با خوشگویی ، خوشخُوری وخوشگذرانی در (13) فروردین ازنحسیِ آن به دَر رَوند و هنگام ِتقسیمِ بلا از قلم بیفتند . هرچندکه برخی هممعتقدند درفرهنگ ِایران هیچ روزی نحس وشوم نیست وپناه بردنِ مردم در روز 13 فروردین به آغوش ِمامِ طبیعت ، مربوط به الهه ی باران است . █ دکترحسین تجدد درمقاله یِ (13 به دَر ، آیینه ی فرهنگِ ایرانی) می نویسد در میانِ فرهنگ پژوهان ، ریشه یِ اصلی پیدایشِ 13 فروردین روشن نیست ولی آنچه مشخص است این است که دراندیشه یِ ایرانیان باستان ، این روز نحس نبوده است وعدد 13 هیچگونه نُحُوسَتی ندارد . و شاید یکی ازدلایلِ بیرون آمدنِ مردم ، درخواست ِباران برای کشاورزی بوده باشد . در ضمن این روز را هم جشنِ نویدِ رفتن به مزرعه می دانستند . برخی هم می گویند 13 به دَر ریشه در یک رسمِ بابِلی دارد که آن ها در این روز بُت هایشان را از بُتخانه بیرون می آوردند و درکنار جویِ آب وسبزه ها قرار می دادند و پایکوبی می کردند . هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی .(سعدی) احمدآذرکمان ـ نوشته شده در فروردین ماه سال 1396
user_image
فاضل
۱۳۹۷/۰۳/۱۲ - ۰۱:۰۴:۱۰
اون دوست عزیزی که گفتن باید جناب شهریار به جای گرو بود سرم میگفتن گرو بود دلم باید بگم که اولین و مهمترین نکته اینه که کل غزل با این قافیه گفته شده که دلم باهاش همخونی نداره ثانیا تو همین مصراع واج آرایی خیلی قشنگی با حرف س «» بکار برده شده و ثالثا منظور شاعر از سر فکر و تمام حواسش بوده
user_image
تورال
۱۳۹۷/۰۹/۰۷ - ۰۹:۲۳:۲۵
اگر به جای سر دل مینوشت قصیده میشد نه غزل.در جالی که این غزل هست
user_image
علی
۱۳۹۷/۱۱/۱۱ - ۰۷:۳۶:۰۸
درجواب هادی باید بگم شعر کاملا وزن درستی داره و در بیت هشت استاد شهریار از اختیار شاعری استفاده کرده وبه جای دوتاهجای کوتاه از یک هجای بلند استفاده کرده
user_image
سعید
۱۳۹۷/۱۱/۱۷ - ۱۵:۴۹:۱۲
هر آنچه که از دل برآید بر دل نشیند. اوج دل شکستگی استاده اوج ادارک استاد . عدم توجه به زر و سیم. ساده زیست. و اثبات علم بهتر از ثروت هست این شعرش. اصلا خلاصه ادبیات آشنایی هست.
user_image
Asna turk
۱۳۹۷/۱۲/۰۷ - ۰۵:۳۸:۴۶
سلاملار و سایلیقلار بوتون تورک ملتینه.من استاد شهریارین بو شعرین چووووخ سویرم و بو ترک ملتینین قدرت و هنریندگورسدیر که نه تنها تورکو شعرلری کی اوزلری قیزل دان ارزش لی دیلر بلکه فارسی شعرلری ده با ارزش و اورگه یاتیم دیلار.
user_image
خسرو کاظمی
۱۳۹۷/۱۲/۲۱ - ۱۳:۵۸:۱۹
متن این شعر در دیوان شهریار (به تصخیخ خطی خود استاد) به شکل زیر است:یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدی مادر و من با همه پیری پسرمتو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز من بیچاره همان عاشق خونین جگرمخون دل میخورم و چشم نظر بازم جام جرمم اینست که صاحبدل و صاحبنظرممن که با عشق نراندم بجوانی هوسی هوس عشق و جوانی است به پیرانه سرمپدرت گوهر خود تا بزر وسیم فروخت پدر عشق بسوزد که در آمد پدرمعشق و آزادگی و حسن و جوانی وهنر عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرمهنرم کاش گرهبند زر و سیمم بود که ببازار تو کاری نگشود از هنرمسیزده را همه عالم بدر امروز از شهر من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرمتا بدیوار و درش تازه کنم عهد قدیم گاهی از کوچه معشوقه خود میگذرمتو از آن دگری ، رو که مرا یاد تو بس خودتو دانی که من از کان جهانی دگرماز شکار دگران چشم و دلی دارم سیر شیرم و جوی شغالان نبود آبخورمخون دل موج زند در جگرم چون یاقوت شهریارا چکنم لعلم و والا گهرم
user_image
م . ق
۱۳۹۷/۱۲/۲۶ - ۰۴:۵۵:۰۵
یک لحظه هم نمیشه حال و حالت شاعر موقع نوشتن بیت بیت این شعر رو درک کرد . قلبا آرزو دارم احدی چنین لحظه رو تجربه نکنه که متاسفانه حاشا ... تجربه خواهد شد .
user_image
حسام
۱۳۹۸/۰۵/۰۹ - ۱۱:۱۶:۵۳
وزن مصرعی که میگه:خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم با مصرع قبلش نا مطابقه بهتر بود عبارت "که" از مصرع دوم حذف بشه.
user_image
مجتبی رکنی
۱۳۹۸/۰۵/۱۳ - ۲۰:۵۱:۴۷
سلام و درود. بهتر نبود بجای واژه فروخت، بفروخت قرار میگرفت!
user_image
جواد
۱۳۹۸/۰۶/۱۴ - ۰۶:۱۴:۴۰
کاش با صدای خود استاد شهریار این شعرو بزارین .اگه پیدا بشه عالی میشه.چون استاد اکثر شعراشو خودش دلکمه کردهبا سپاس
user_image
حسین جباری
۱۳۹۸/۰۹/۰۲ - ۰۰:۱۷:۵۴
سلام،1. اینکه بعضی ها میان میگن به جای فلان کلمه فلان ت بهتر نبود، دقیقا هدفشون چیه؟ عبارتوهدفشون چیه؟ احترام به خالق اثر واجبه، اونم استادی همچون شهریار، دقت کنید لطفا.2. به نظرم اینجا جای اظهار فضل و نوشتن آثار ما نیست، اینجا باید نظرمون رو راجع به این اثر بگیم و نه بیشتر.3. این غزل یه دونست، تکراری نداره، تا ابد هم موندگار خواهد بود.4. درود بر محسن جاوشی که جوونها رو با اشعار مولوی، حافظ، سعدی، وحشی و سایر بزرگان آشتی داد.
user_image
حفیظ احمدی
۱۳۹۸/۱۰/۰۸ - ۱۰:۵۴:۴۶
واه احسنت به شادروان شهریار با این شعر زیبا و خیلی پرمفهوم.بنده با بیت "تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم گاهی از کوچه معشوقه خود میگذرم" حالی به حالی شدم.
user_image
بی نشان
۱۳۹۹/۰۱/۱۲ - ۲۲:۰۷:۰۵
سیزده را همه عالم به در امروز از شهرمن خود آن سیزدهم کز همه عالم به درمتا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیمگاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم
user_image
Science
۱۳۹۹/۰۱/۱۴ - ۰۳:۴۴:۵۹
در مصرع اول سر و سامان نگرفتم که گرو بود سرم به نظر صحیح می‌باشد.
user_image
بابک
۱۳۹۹/۰۳/۱۴ - ۱۵:۳۵:۲۴
درست که شهریار یک شاعر ترک زبان است وبه زبان ترکی آذربایجانی شعر گفته ولی بیشترین وبهترین غرلهای ایشان به زبان فارسی میباشد ودوجلد دیوان فارسی دارد وحقا یک شاعر پارسگوی برجسته وتوانا میباشد
user_image
وحید نعمتی
۱۳۹۹/۰۵/۰۵ - ۰۷:۲۸:۰۵
استاد شهریار واقعا عالیآدم ساعت ها این شعرو میخونه خسته نمیشهخیلی مفهومی وسنگینعجیب خوبه این شعر
user_image
وهاب
۱۳۹۹/۰۵/۲۹ - ۱۳:۳۹:۱۱
شیری و جوی شغالان نبود آبخورت؟!به چه زیبا شعریوصف معشوق به این زیبایی؟!در نگاهت معشوق چه زبون آید و پستآنکه از عشقش شهریارا شده ای پیر پسر
user_image
reza
۱۳۹۹/۰۶/۳۱ - ۰۳:۴۹:۴۲
این شعر زیبارو با صدای محسن چاوشی باید شنیدپیوند به وبگاه بیرونی
user_image
علیرضا رشیدی
۱۳۹۹/۰۸/۰۷ - ۰۳:۰۴:۴۷
همسرم دادند که بروی از سرم..من شدم مادرو تو پیر شدی ای برخلاف پسرم...نام جگرگوشه ی خود من نهادم شهریار...تو نمیدانی ز دوری همان عاشق خونین جگرم...میبینم تورا حسرت آن روز من دارم...که نداشتم اختیارو هنوزم بی صاحب نظرم...میدانم که نراندی همه عمر بر جوانی هوسی..اما افسوس که هوس جوانی من در سر دارم...پدرم بی مهر گوهر خود را داد و رفت...افسوس که دریغ داشت از مهرتو مرا پدرم..سیزده را همه امروز به خوشی...من پس از دیدن تو امروز ز غوغای جهان بد به درم..رشید
user_image
جواد
۱۳۹۹/۰۸/۱۳ - ۱۷:۱۰:۰۷
چرا وزن شعر فعلاتن هست ولی خیلی از مصرع ها با هجای کوتاه شروع میشه؟؟؟؟؟
user_image
جواد
۱۳۹۹/۰۸/۱۳ - ۱۷:۱۱:۴۱
ببخشید منظورم هجای بلند بودمثلا مصرع اول هجای اول بلنده
user_image
مهندس مجتبی شهسواری
۱۴۰۰/۰۲/۰۸ - ۰۴:۲۶:۲۰
دکترررررر علم برا شما مهمه برای شهریار اهمیتی نداشته بهش نمینازیده در ضمن تو واژه هنر دانش هم نهفته و اینکه علم واژه عربیه استاد همون هنر رو هنرمندانه بکار برده
user_image
مهدی
۱۴۰۰/۰۶/۲۷ - ۲۱:۳۱:۳۸
تو روخدا دیگه حداقل در محافل ادبی بحث پان فارس و پان ترک رو جمع کنید.اینکه نمیدونم ترکی از فارسی تطور یافته یا اینکه فارسی از عربی مشتق شده و این جور حرفهای سخیف مناسب محفل ادبی نیس.که البته هر دو نظریه کاملا غلط و بی بنیه و اساسه.و صرفا آرزوها و اوهام و گمانهای گوینده است.چرا که در تمام نقاط کره زمین زبان ترکی وجود داره و نکته خاصش اینه که اینها هیچ ربطی هم به هم ندارن و همه شون بومی منطقه خودشون هستن.اروپا و آسیا و امریکا و ... همه شون ترک بومی خودشون رو دارند.حتی برخی زبان ها هستن که ترک زبانها اونها رو میفهمند قواعد و ساختار گرامری ش رو بدون اموزش بلدند و استفاده میکنند در حالیکه زبان فارسی هیچ ربطی به اون زبان ها ندارند.پس اصرار بر اوهام و تصورات خود نکنید.
user_image
کاف - حقی
۱۴۰۰/۰۸/۱۳ - ۰۳:۴۸:۴۲
     سیزده را همه عالم به در امروز از شهر     من خودآن سیزدهم کزهمه عالم به درم                           *  *  * بگمانم هر کس دیگری جای شهریار بود و آن صحنه را میدید، دق می کرد! بی نهایت غیر قابل تحمله که مثلا رفته باشی سیزده بدر ولی ناگهان در کمال بدشانسی و بدبختی محبوبت را ببینی که با دیگری وصلت کرده و در چند قدمی تو مشغول به در کردن سیزده باشد!   خدایا! نحوست سیزده دیگه تا این حد؟! 
user_image
مهر بانو
۱۴۰۰/۰۹/۱۳ - ۰۴:۱۷:۳۳
چقدر توی این غزل غم و بغض شهریار حس شدنیه
user_image
مسعود رمی
۱۴۰۲/۰۶/۲۹ - ۱۴:۵۷:۲۴
در مورد جناس معنوی ، این بیت فوق ، پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت ، پدر عشق بسوزه که درآمد پدرم ،  حافظ می‌فرماید ، پدرم روضهٔ رضوان به دو گندم بفروخت من چرا مُلکِ جهان را به جوی نفروشم؟
user_image
محمدرضا زارعیان
۱۴۰۳/۰۲/۲۲ - ۱۰:۴۶:۲۰
نسل جدید میگویند دوست دخترم مادر شد و من هنوز پسرم ولی شهریار در آن سالها به این زیبایی گفته است:  یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم   این است تاثیر شاعر هنرمند در عمق وجود مردمان یک فرهنگ روحش شاد استاد گرامی