
ابوالحسن فراهانی
شمارهٔ ۱۸
۱
ای مکان پاسبانانت فراز آسمان
زآسمان تا آستانت از زمین تا آسمان
۲
گر نبودی زهر چشمت فتنه گستردی بساط
ور نبودی نوش خندت امن برچیدی دکان
۳
آسمان خواهد که ره یابد به بام قدر تو
زان سبب بر دوش دارد نردبان از کهکشان
۴
هست بر جاگر جوانی گیرد از سر روزگار
اندرین دوران که هم خانست و هم بختش جوان
۵
چند روزی جای ده بر آستان خود مرا
زآن که کوتاه ست دست آسمان زین آستان
نظرات