ابوالحسن فراهانی

ابوالحسن فراهانی

شمارهٔ ۱

۱

چشم ترم به آب رسانیده آب را

حاجت نشد به رفتن دریا سحاب را

۲

وصل تو را زبخت سیه چون طلب کنم

از شب طلب نکرده کسی آفتاب را

۳

بر رغم من بود که نقاب افکند به رخ

باید کشید منتی از من نقاب را

۴

مقصود دل ز گریه فنا نیست و بس

از زخم نیست گریه بر آتش کباب را

۵

مشکل اگر جهان حذر از اشک من کند

بیمی ز سیل نیست سرای خراب را

۶

گیرم غمم به خواب گذارد چه سان دهم

جا در حریم عکس رخ یار خواب را

۷

هرکس که آشنای تو بیگانه نیست

بیگانگی ز چشمم از آن است خواب را

تصاویر و صوت

نظرات