ابوالحسن فراهانی

ابوالحسن فراهانی

شمارهٔ ۲۶

۱

دل به چین زلف بندم چین ابرو چون بپاید

زآن که چیزی کان نپاید، دل به او بستن نشاید

۲

گفتمش بنشین زمانی تا مگر سیرت به بینم

گفت چون خورشید بنشیند دگر کی رخ نماید

۳

ای که می گویی شبت را روزی از پی هست، یا رب

روز من از پی نیاید هرچه می آید بیاید

۴

بلبل از بیرحمی گل می کند فریاد و افغان

باغبان کز درد واقف نیست، گوید می سراید

۵

آمدی ممنونم اما گوئیا، ره کرده ای گم

گر نه لیلی ره کند گم بر سر مجنون نیاید

۶

گرچه منع از گریه کردی، زخم ها در دل افکندی

گر خدا یک دربه بندد، صد در دیگر گشاید

تصاویر و صوت

دیوان ابوالحسن فراهانی شاعر قرن یازدهم به اهتمام رضا عبداللهی - ابوالحسن فراهانی - تصویر ۱۴۲

نظرات