ابوالحسن فراهانی

ابوالحسن فراهانی

شمارهٔ ۳

۱

مخواه از دوستان ای دوست عذر کم‌نگاهی را

که هم چشم تو خواهد کرد آخر عذرخواهی را

۲

نه خورشید است دارد داغ های او فلک بر دل

ز شب هر صبحدم می‌افکند داغ سیاهی را

۳

شهادت بر جراحت‌های دل داد اشک و نشنیدی

بلی چرخ ست ناپرسیده می‌داد این گواهی را

۴

ز اشک و چهره بردم سیم و زر وصلش نشد ممکن

به سیم و زر خریدن نیست ممکن پادشاهی را

۵

ندانی حال دل تا ساعتی بر دیده ننشینی

نه طوفان دیده نه دریا چه می‌دانی تباهی را

تصاویر و صوت

دیوان ابوالحسن فراهانی شاعر قرن یازدهم به اهتمام رضا عبداللهی - ابوالحسن فراهانی - تصویر ۱۲۳

نظرات