
ابوالحسن فراهانی
شمارهٔ ۱۳
۱
گفتی که پلی بسازی از بهر خدا
از بهر خدا نه بلکه از بهر نمود
۲
رفتی و دو طاق ساختی برنهری
کان نهر به پل پر احتیاجیش نبود
۳
چون ساخته شد به طالع مسعودت
شد آب از آن نهر و به کلی مقصود
۴
آخر آورد چشمهاش آب سیاه
این پل از بس که در ره آب گشود
۵
دانی به چه ماند پلت ای مردم چشم
دانی که چه باشد پلت ای معدن خود
۶
این پل به پل ابروی من می ماند
زیرا که دو طاق است و از آن جانب رود
نظرات