
ابوالحسن فراهانی
شمارهٔ ۱
۱
نموده صبح صادق جامه پاره
فتاد، لرزه بر جان ستاره
۲
در آن مجلس که خلد جاودان بود
ز آثار جمالش هم چنان بود
۳
که گر از چشم پابیرون نهادی
نگه چون مست از پا اوفتادی
۴
چو عکس آن رخ چون سیم ساده
فتاده دیدم اندر جام باده
۵
گمان بردم که خورشید جهانتاب
ز شرمش سر فرو برداست در آب
تصاویر و صوت

نظرات