
ابوالحسن فراهانی
شمارهٔ ۱۵
۱
به رنج از ناله ای کردم کسی که بی سبب نالد
مکن منع دلم از ناله کین بلبل عجب نالد
۲
رخش چون بینم از زلف سیاهش می کنم شکوه
چو بیماری که در روز از درازی های شب نالد
۳
مگر ابرست چشم من که وقت خرّمی گرید
مگر چنگ است چشم من که هنگام طرب نالد
۴
به هجرم می کند تهدید و دل در تاب از استغنا
تبم از مرگ بگرفتست و این مسکین ز تب نالد
تصاویر و صوت

نظرات