
ابوالحسن فراهانی
شمارهٔ ۳۰
۱
خوشم که جا به سر کوی دلستان دارم
ره ار به بزم ندارم بر آستان دارم
۲
توکی زناز قدم می نهی زخانه برون
بهر زه رشک بر آن خاک آستان دارم
۳
پس از وفات شود، شمع بر مزار مرا
زبس شعله شوقت در استخوان دارم
۴
فلک نخواست که اکنون نریختی خونم
من از تو شکوه ندارم، زآسمان دارم
نظرات