
ابوالحسن فراهانی
شمارهٔ ۳۴
۱
سوخت محرومی دیدار چنان پیکر من
که زهم ریزد اگر دل طپد اندر بر من
۲
تو مرا سوزی و من سوزم از من غم که مباد
باد بیرون برد از کوی تو خاکستر من
۳
آن قدر گریه کنم کاب به افلاک رسد
بو که آن آب برد تیرگی از اختر من
۴
در غمش ضعف رسید است به جایی که مرا
مرده دانند اگر دل بطپد در بر من
تصاویر و صوت

نظرات