
ابوالحسن فراهانی
شمارهٔ ۳۷
۱
تا به کی پنهان زما ای آب حیوان زیستن
گرچه رسم آب حیوان است پنهان زیستن
۲
اتحادی هست با معشوق عاشق را به بین
از زلیخا عشق و از یوسف بزندان زیستن
۳
بی تو رفتم در گلستان غنچه از من کسب کرد
در گلستان بودن و سر در گریبان زیستن
۴
سوزم از غیرت که با جان ها غمت آمیخته
ورنه مردم از چه نتوانند بی جان زیستن
نظرات