
ابوالحسن فراهانی
شمارهٔ ۴۱
۱
خوشا دلی که اثیرش کند تمنایی
خوشا سری که توان کرد صرف سودایی
۲
نبرد باد زکوی توام که خاکم کرد
به جستجوی تو هر ذره زو به صحرایی
۳
ز چاک سینه درون دلش توانم دید
ادب نمیدهدم رخصت تماشایی
نظرات