
ابوالحسن فراهانی
شمارهٔ ۶
۱
به دشمنش نظر است به دوستان کین است
کسی نیافت که او را چه رسم و آیین است
۲
کند ز خشت لحد بالش و نمی داند
اسیر او که سرش در کدام بالین است
۳
به احتیاط کنم گریه زآن که خانه چشم
به طفل های سرشکم همیشه رنگین است
۴
غزال چشم تو ای چشم بد زرویت دور
به زیر ابرو پرچین غزاله پر چین است
نظرات