ادیب الممالک

ادیب الممالک

شمارهٔ ۲ - بند دوم

۱

بت من چه این داستان می سرود

ببحر تقارب تقرب نمود

۲

فعولن فعولن فعولن فعول

چه خوش باشد این سنجه با چنگ و رود

۳

گریوه بود پشته و نهر رود

زبر از فراز است و زیر از فرود

۴

چو بر بت بود بربط م و چنگ صنج

کمانچه غژک دان و عود است رود

۵

ربابه رواده بود و جد م و شت

طرب را مشستی و خنیا سرود

۶

سیاه آبه زاگاب و آمه دوات

سلام است زندش تحیت درود

۷

حسد تیورک غبطه پژمان بود

جگر خون دل دان و اندوه دود

۸

همان مرده ریگ است میراث وارث

زیان است خسران و نفع است سود

۹

چو نیروی پنداره شد واهمه

همان مکر و اندیشه دان نیرنود

۱۰

زره پوش و خفتان و خرپشته شد

دگر ترک و گبر است هم نام خود

۱۱

جماد و گیا بسته و رسته دان

بسیط است کامود و ضد اشکیود

۱۲

چو خدیه مضاف است و مطلق بود

همان موکده بشنو این نکته زود

۱۳

«سبک موکده » عنصر آتش است

«گران موکده » عنصر خاک بود

۱۴

گران خدیه آب و سبک خدیه باد

سبب رون و اندیشه و بهره بود

۱۵

کشک عقعق و سعوه سنگانه دان

بود غاز خربت قطاع اسفرود

۱۶

هزار است بلبل م غراب است زاغ

کلنگ است گرگی عقاب است مود

۱۷

صنوبرم بود ناژو و کاژو توژ

تبر خون چو عناب توت است تود

۱۸

بشین و گهر ذات و وصف است زاب

چو اویش هویت وجود است بود

۱۹

همان گبر و ترسا و تیداک را

مجوس و نصاری شمر با جهود

۲۰

بسودن بسفتن چو سائیدن است

خراشیدن رخساره گوئی شخود

۲۱

بلارک پرند است و آتش زنه

بود زند و غودان خف و پود و هود

۲۲

هنایش اثر حاجت آیفت دان

فلیوه بود هرزه غره فنود

۲۳

تمطی است فنجا و خمیازه خاژ

فلانه لود تار و پوده است پود

۲۴

چو ناویژ مغشوش و بیژه است ناب

نبهره بود قلب و نو نابسود

۲۵

بنفشه بود فرمه شاهسپرم

چو ریحان و سنبل بود آبرود

تصاویر و صوت

دیوان ادیب الممالک به کوشش وحید دستگردی - تصویر ۷۵۹

نظرات