ادیب الممالک

ادیب الممالک

شمارهٔ ۶ - بند ششم

۱

دوشینه چو آن شوخ شد از باع به خانه

دلجوئی من کرد و نیاورد بهانه

۲

وین قطعه که از طبع امیری است فرو خواند

در بحر هزج با دف و طنبور و چغانه

۳

مفعول و مفاعیل و مفاعیل و مفاعیل

جان در هیجان آمد ازین وزن و ترانه

۴

برجاس هدف باشد و کیش است کنانه

آماجگه آنجا که گذراند نشانه

۵

دستور و کنارنگ وزیر آمد و والی

آدم مشیه باشد و حوا مشیانه

۶

یفتر بود آن آب که پاکیزه و روشن

آوند بود ظرف و رکاب است چمانه

۷

میکرب مزه و نشوه قرنتینه و پی لاد

آزاده سیامک غزل و صوت ترانه

۸

کونسته عجز کش بغل و عانه زهار است

رمکان بود آن موی که روئیده زعانه

۹

دلاک تو نکو شد و گوشاسب فرنجک

کفتور صبوری بغم اسطوره فسانه

۱۰

و فتوک بود غاشیه و بخل ژکاره

در رفت مخارج شد و گنجینه خزانه

۱۱

دند است دوائی که بود حب سلاطین

و آن نره گدائی که زند شاخ بشانه

۱۲

فرشیم بود قسمت و پرگرد بود فصل

علت شوه و تیر شهاب است شخانه

۱۳

ریواس بود چکری و خجلت چکس آمد

ده بوده بود عشر و لگام است دهانه

۱۴

دوله است همان شرلتن و کاذب و دجال

خر مهره بود پاچی و کهنه است کنانه

۱۵

آن خانه که سازی ز پی پیله تلبیار

تیماس بود جنگل و سردابه سغانه

۱۶

ظرفی که چو حیوان بطرازند تلوک است

دروند بود ملحد و افسوس رسانه

۱۷

مرد سمج مبرم رو سخت شلائین

طفلی که ز زهدان فکند مام فکانه

۱۸

کفرا گل خرما و دلنگ است غلافش

رگزن کلک و سقف سرای است سمانه

۱۹

طماع تلنگی و تلک گنده سال است

شاهین ترازوی زفانه است و زوانه

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
عماد
۱۴۰۱/۰۳/۰۱ - ۰۹:۴۶:۴۲
یک بیت جا مانده (براساس ص 733 دیوان کامل ادیب الممالک به تصحیح وحید دستگردی سال 1312 در مطبع ارمغان): شلف است زن بد عمل و چچله بلوج است شلفینه ...س و خرزه مرد است لکانه