ادیب الممالک

ادیب الممالک

شمارهٔ ۱۳۹ - در مدح محمد ولیخان نصرالسلطنه

۱

تا که روز از هفته و هفته ز مه ماه از سنه

نگذرد فیروز و فرخ باد نصرالسلطنه

۲

صاحب فرخنده سردار معظم آنکه هست

طلعتش چون آفتاب و فکرتش چون آینه

۳

خانزاد حیدر است و چاکر شه زین سبب

شد دعایش فرض بر هر مؤمن و هر مؤمنه

۴

تا پرستار معارف گشت و پشتیبان علم

بر سر گردون زدند این هر دو خرگاه و بنه

۵

حزم او کوهی ز آسیب تزلزل بیهراس

عزم او سیلی که از کوه آید اندر دامنه

۶

شام تاریک وطن را فکرش افروزد چراغ

همچنان کاندر فروزد آتش از آتش زنه

۷

در سیاست آن چنان غالب که بندد فکرتش

در قلوب خلق بر اندیشه بد روزنه

۸

قدر وی در کشور ما آنچنان باشد عزیز

کاب اندر کام عطشان نان به چشم گرسنه

۹

در سپاه فضل و جیش عدل و اقلیم هنر

اوست سالار نخستین با شکوه و طنطنه

۱۰

چون شود بر قلب بدخواهان دولت حمله ور

یسرش اندر میسره پیداست یمن از میمنه

۱۱

با دل بیدار و مغز روشن و رأی درست

ملک را ایمن کند از چشم‌های خائنه

۱۲

شاد زی در سایه ملک اندرین خرم بهار

ای درخت ملک بارت عز و بیداری تنه

تصاویر و صوت

نظرات