
ادیب الممالک
شمارهٔ ۱۱۴
۱
شمس و قمرم سجده نمودند سحرگاه
کی یوسف مصری تو برون آی از اینجاه
۲
می ریخت از آن شمس و قمر نجم و ثریا
و آن نجم و ثریا چو دو صد عارف آگاه
۳
با من به زبان آمده گفتند که ای طفل
مادر ز چه افکند زبونت به سر راه
۴
اکنون ز سر خاک برندت سوی افلاک
اینک ز تک چاه برندت به صف چاه
۵
چون مادرت افکند به خواری بسر ره
آمد پدرت تا بردت جانب خرگاه
۶
بگرفته برای تو یکی دایه زیبا
رویش چو دو خورشید و دو پستانش چو دو ماه
نظرات