
ادیب الممالک
شمارهٔ ۱۲۰
۱
مخور جانا فریب از گنج گیتی
مشو اندوهگین از رنج گیتی
۲
پیاده پیل گردد شاه ماتت
همی در بازی شطرنج گیتی
۳
همه دانشوران مستند و شیدا
ز سحر و جادو و نیرنج گیتی
۴
دل و چشم حکیمان خیره ماند
ز افسون و دلال و غنج گیتی
۵
چنان کاین مغزها را تیره دارد
می و افیون و بذر البنج گیتی
۶
نماند تا تو بشماری نفس را
شبانه وز چهار و پنج گیتی
۷
امیری دوش کرد این نکته مشهود
از آن دانای حکمت سنج گیتی
۸
که گیتی را نیاید رنج چونان
که دیدی می نیاید گنج گیتی
نظرات