ادیب الممالک
شمارهٔ ۱۲۹
۱
چون پدرم باغ خلد داد به خشتی
ما به بهشتی فروختیم بهشتی
۲
خاک وطن را بظلم و جور سرشتیم
زانکه در او نیست مرد پاک سرشتی
۳
ما به بهشتی شدیم ، مسلم و ترسا
بهر بهشتی به کعبه ای و کنشتی
۴
حاصل تحصیل علم و دانش ما شد
یاری و جام شرابی و لب کشتی
۵
وز نفس ما خدا بمردم ایران
طالع شومی بداد و طلعت زشتی
۶
بیضه اسلام را بسنگ بکوبیم
گر رسد از روس تخم نیم برشتی
۷
سنگ ملامت بما اثر نکند هیچ
بحر نفرساید از تحمل خشتی
نظرات
سیدمحمد جهانشاهی