
ادیب الممالک
شمارهٔ ۳۳
۱
مژده ایدل که ز ره موکب شه بازآمد
موکب شاه جوانبخت ز ره بازآمد
۲
خسروان جمله نهادند کله بر در شاه
وین ملک با سپه و چتر و کله بازآمد
۳
ای گنهکاران خیزید و شتابید که شه
پی بخشایش هرگونه گنه بازآمد
۴
در رکاب ملک آن داور فرخنده که هست
حامی کشور سالار سپه بازآمد
۵
نایب و صهر و پسر عم شه آن صدر کبیر
که نگهدارد ملکی بنگه بازآمد
۶
آن خداوند جوانبخت که در حضرت وی
آسمان همچو زمین کوه چو که بازآمد
۷
حاسد از غصه بمیرد که اتابک شده صدر
ظلمت از خاک کند رخت که مه باز آمد
۸
همچو پاداش الهی بقبال حسنات
اجر یک خیرش بیواسطه ده بازآمد
۹
بیژن ملک بچه در شد و او رستم وار
از پی آنکه برآردش ز چه بازآمد
۱۰
خسروا بنده چو پروانه سوی شمع امید
نقد جان هشته بکف گه شد و گه بازآمد
۱۱
بر در خرگه خورشید شب افروز ملوک
شاکی از طول شبی همچو شبه بازآمد
۱۲
ای خوش آنروز که ببینند رقیبان که رهی
با کف و دامن پر از در شه بازآمد
نظرات