
ادیب الممالک
شمارهٔ ۳۸ - در نکوهش رشوه
۱
امجدی در رشوه خوردن اهل جد شد
همزه اش را در دلش کردم مجد شد
۲
باد رحمت دائما بر اعتقادش
زانکه او قلبا برحمت معتقد شد
۳
اشتها موجود و استعداد فاقد
پارتی بازی درآمد مستعد شد
۴
معتمد بداعتماد خلق بر وی
خورد مال جملگی را معتمد شد
۵
مجتهد هم مفتی و هم مفت خور بد
در زمان پول دادن مجتهد شد
۶
مستبد در ابتدا بدمست بوده
مقعدش وارون کردم مستبد شد
نظرات