
ادیب الممالک
شمارهٔ ۵۸ - اصطلاحات عکاسی
۱
ای عقل دوربین تو در اولین ظهور
بر کرسی ثبوت حقایق فکنده نور
۲
تاریکخانه زمی از عکس چهره ات
روشن چنانکه صبح بهشت از جمال حور
۳
ایجاد بر سه پایه گذارد پی وجود
حسن بدیع و عشق زکی عقل بیقصور
۴
این هر سه پایه را بتو ظاهر کند مثال
تو مظهری و غیر ترا از تو شد ظهور
۵
زیرا همیشه باشد عقل تو دوربین
عشق تو با طهارت و حسن تو بی غرور
۶
گشت از چراغ چهره گلگون تو دلم
روشن چنانکه دیده موسی ز نخل طور
۷
شد سینه ام چو شیشه حساس کاندر او
عشق تو جا گرفته چو مهر تو در صدور
۸
از دیده تافت نور جمالت درون دل
چون پرتوی که از عدسیها کند عبور
۹
عکس رخت به جام می افتاد و شیخ گفت
این است خلد و چهره حور و می طهور
۱۰
ثابت قدم کسی است که مفتی شود به عشق
نزدیکتر به دوست تنی کو ز خویش دور
۱۱
«بدرا» به معجزات امیری نگر که داشت
تن از بر تو غایب و دل با تو در حضور
نظرات