ادیب الممالک

ادیب الممالک

شمارهٔ ۶۱

۱

دلدار بمن از همه کس بیش کند ناز

پیوسته بر این عاشق دلریش کند ناز

۲

گه بر تنم از خامه پر نوش دهد جان

گه بر دلم از نامه پر نیش کند ناز

۳

گو ناز کند بر دل مجروحم از یراک

نازش بکشم هر چه از اینبیش کند ناز

۴

ترسم که در آیینه به بیند رخ خود را

گیرد نظر از عاشق و بر خویش کند ناز

۵

درویش بنازد بشهان از کله فقر

وین شاه کله دار به درویش کند ناز

۶

بیگانه در آن خانه محالست برد راه

کو خویش پرست آمد و بر خویش کند ناز

۷

نازش همه جا بر دل رنجور امیری است

اما بدو صد غصه و تشویش کند ناز

تصاویر و صوت

نظرات