
ادیب الممالک
شمارهٔ ۱۰۸
۱
ای آنکه مردم گیتی به درو گوهر و لعل
کنند فخر و تو داری شرف به گوهر خویش
۲
توانی آنکه جوانی دهی بچرخ کهن
ز نفخه نفس پاک روح پرور خویش
۳
درین چکامه یکی تهنیت سرودستم
ورود شاه جوانبخت را به کشور خویش
۴
هم از اتابیکی صدراعظمش شرحی
نمودم از ره اخلاص زیب دفتر خویش
۵
اگر عنایت و فضل تو همرهی سازد
درافکنی به سر بنده سایه پر خویش
۶
به پیش گاه اتابک رسانی این اشعار
جواب آن بفرستی برای چاکر خویش
۷
مزید لطف ترا شکرها کنم زیراک
هنوز شهد تو دارم درون ساغر خویش
نظرات