
ادیب الممالک
شمارهٔ ۱۱۵ - در جواب کسیکه از وی تلخنه دوغ خواسته فرماید
۱
ای آن کسی که گرفته است آسمان شرف
ز آفتاب کمالت همیشه فرو فروغ
۲
درون مزرع فضل و هنر ز قوس و قزح
نهاده کلک تو بر دوش گاو گردون یوغ
۳
نه رعد نزد تویی حکمتی کند سرفه
نه ابر پیش تو بی علتی زند آروغ
۴
توئی که در روشت کس ندیده است گزاف
توئی که در سخنت کس نیافته است دروغ
۵
ترینه دوغت دادم به جای شهد سخن
که اصطلاح عوامست لفظ تلخنه دوغ
نظرات