
ادیب الممالک
شمارهٔ ۱۶۳
۱
ای ملک ملک فضل ای که خرد را
از کلماتت ذخیرتست و مؤنه
۲
اشراق ار پرتوی ز شرق دیدی
تیره نمودی روان ابن کمونه
۳
یک دو سه مثقال چای لعل مصفا
زی تو فرستادم از برای نمونه
۴
تا که بنوشی و با مذاق شکر بار
نیک بسنجی که هست چون و چگونه
۵
تا ببر قلزم است رحل ینابیع
تا بدر، بنطس است بندر تو نه
۶
تا که نه باز هر مار باشد هلیون
تا که نه با نیش کژدم است درونه
۷
یار ترا سبز باد تارک و افسر
خصم ترا زرد باد چهره و گونه
۸
روزت فردا به فال خوشتر از امروز
حالت آینده سال به ز کنونه
۹
شاطر عباس چون خمیر سخن را
مشت زند در تغار و گیرد چونه
۱۰
ریش عطارد بکون وی رودار کرد
در فن دانش چو من پیازش کونه
نظرات