
ادیب الممالک
شمارهٔ ۲۱۵ - از دیباچه شاهنامه
۱
شهریاری که اهرمن شکن است
گرچه در فرهی فروهه بود
۲
دست رادش بزرگ دریائی است
که در او ابر و میغ کوهه بود
۳
در شکارش سپهر بند سپهر
دام هر دام را خروهه بود
۴
آسمان کمان و تیرش تیر
آفتابش کمان گروهه بود
۵
توسنش راست کهکشان بر تنگ
مه نونال و کوه کوهه بود
نظرات