
ادیب الممالک
شمارهٔ ۳۴ - در سال اول مشروطه سروده است
۱
بیچاره آدمی که گرفتار عقل شد
خوش آن کسی که کره خر آمد الاغ رفت
۲
ای باغبان منال ز رنج دی و خزان
بنشین بجای و فاتحه برخوان که باغ رفت
۳
ای پاسبان مخسب که در غارت سرای
دزد دغل به خانه تو با چراغ رفت
۴
ای دهخدا عراق و ری و طوس هم نماند
چو بانه رفت و سقز و ساوجبلاغ رفت
۵
یاران حذر کنید که در بوستان عدل
امروز جوقه جوقه بسی بوم و زاغ رفت
نظرات