
ادیب الممالک
شمارهٔ ۴۹
۱
چو سالار دولت پی جنگ ملت
به دزدان و بی دولتان معتصم شد
۲
چنان تاخت در کین که بر اهل غیرت
قتالش همی فرض و دفعش مهم شد
۳
در قرمسین تا بن ساوه یکسر
به دزدان بیدادگر منقسم شد
۴
همی خواست خامش کند نور حق را
نیارست چون کردگارش متم شد
۵
بامید دوشیزه ملک لختی
فرو خفت و در خواب خوش محتلم شد
۶
ز بس کرد بیداد و نامردمیها
تو گفتی که داد از جهان منعدم شد
۷
پی کیفرش بختیاری دلیران
به فرمان آن داور منقسم شد
۸
میان ری و ساوه بنیاد عزمش
ز گرز دلیران ما منهدم شد
۹
چو بادی که در معده ملک پیچد
اهم بود آقا در آخر اهم شد
۱۰
که هم رشته دولتش منفصل شد
که هم عروه شوکتش منفصم شد
۱۱
«امیری » بسال فرارش رقم زد
«ابوالفتح سالار چین منهزم شد»
نظرات