
ادیب الممالک
شمارهٔ ۶۸
۱
بحر رحمت آسمان مکرمت شه کامران
خسروی کز برق شمشیرش دل شیر آب شد
۲
آب و نانی داد سگان ری از فضل خویش
تا گرسنه سیر و تشنه از کفش سیراب شد
۳
اب او بی آبرویان را همی افزود آب
زان که دخلش سر به سر در کیسه میراب شد
۴
وجه نانی هم بداعی دادکان را ناظرش
خورد و چون قورباغه از تنبوشه در زیر آب شد
نظرات