امیر معزی

امیر معزی

شمارهٔ ۸۹

۱

ای شاد ز تو خلق و تو از دولت خود شاد

دنیا به تو آراسته و دین به تو آباد

۲

ایزد همه آفاق تورا داد سراسر

حقّا که سزاوار تو بود آنچه تو را داد

۳

معلوم شد از تیغ تو هم نصرت و هم فتح

موجود شد از طبع تو هم دانش و هم داد

۴

در شرع به شمشیر تو شد سوخته بِدعَت

در ملک به فرمان تو شد کاسته بیداد

۵

از لشکر تو هست به روم اندر آسیب

وز خنجر تو هست به شام اندرْ فریاد

۶

با فر تو و فتح تو در مشرق و مغرب

از فر جم و فتح سکندر که‌ کند یاد

۷

قفلِ در فتنه است وکلیدِ در روزی

در رزم سر تیغت و در بزم کفِ راد

۸

تا آتش تیغ توببرد آب مخالف

در خاک شد آن‌کس‌که بُد اندر سر او باد

۹

بس آهن و پولاد که از حَزمِ تو شد موم

بس موم‌ که از عزم تو شد آهن و پولاد

۱۰

بس حِصن‌ که شاهان بگشودند به ده سال

بخت تو کمر بست و به یک ساعت بگشاد

۱۱

بس خصم‌که پای از سر خط تو برون برد

چون دید سر تیغ تو از پای درافتاد

۱۲

یکساله فتوح تو ز هفتاد فزون است

سال تو هنوز آمده بر نیمهٔ هفتاد

۱۳

گر عدل به هشتاد کند عمر بزرگان

پس عدل تو عمر تو کشد بر صد و هشتاد

۱۴

ای درکف پیمانت دل حاضر و غایب

ای بر خط فرمانت سر بنده و آزاد

۱۵

آن کیست که دل درکف پیمان تو نَسپَرد

وان کیست که سر بر خط فرمان تو ننهاد

۱۶

گرچه خرد استاد همه آدمیان است

از دولت و اقبال خرد را تویی استاد

۱۷

حکمت چو عروس است و عطای تو چوکابین

رای تو چو مَشّاطه و جود تو چو داماد

۱۸

بنشین به خوشی شاد که اقبال تو داری

تو شاد به اقبال و همه خلق به تو شاد

تصاویر و صوت

کلیات دیوان امیر معزی نیشابوری به اهتمام محمدرضا قنبری - امیر معزی نیشابوری - تصویر ۲۳۰

نظرات