
امیر معزی
شمارهٔ ۳۰
۱
کردم اندر فتح غزنین ساحری در شاعری
کرد پرگوهر دهانم پادشاه گوهری
۲
دست رادش در دهانم درّ دریایی نهاد
چون ببارید از زبانم پیش او درّ دری
۳
پادشا بخشد به شاعر زرّ و دیبا و قصب
او مرا این هر سه بخشید و جواهر بر سری
۴
درکنارم درّ و فیروزه است و لعل از جود او
در وثاقم جامهٔ رومی و زرّ جعفری
۵
هرگز از محمود غازی این عطا کی یافتند
زینبی و عسجدی و فرخی و عنصری
۶
گر زند از جود محمودی به گیتی داستان
گشت باطل جود محمودی ز جود سنجری
تصاویر و صوت


نظرات