امیر معزی

امیر معزی

شمارهٔ ۱۷

۱

سرو روان چو کوه به کردار ماه کرد

خط آمد وکنارهٔ ماهش سیاه کرد

۲

آن خط مشک بوی که بر عارضش دمید

بر گل سپاه مورچه‌ گویی که راه کرد

۳

چیره شدیم ما به‌ گنه بر به عشق از آنک

صد ره به عجز توبهٔ ما را تباه‌کرد

۴

وز توبه برکنار فتادیم از آنکه او

رخسارگان چو توبهٔ ما را سیاه کرد

۵

بنمود بامداد زخرگاه روی خویش

خیره بماند هرکه به ‌رویش نگاه کرد

۶

بس طبع را که چشم نژندش نژند کرد

بس پشت را که زلف دوتاهش دو تاه کرد

۷

زان پیش کافتاب برآورد سر زکوه

چون آفتاب روی به ایوان شاه کرد

۸

شاه بزرگوار ملک‌سنجر آنکه بخت

او را سزای مملکت و تاج وگاه کرد

۹

خواند خلیفه ناصر دینش زبهر آنک

هر جاکه رفت نصرت دین اِله‌کرد

تصاویر و صوت

کلیات دیوان امیر معزی نیشابوری به اهتمام محمدرضا قنبری - امیر معزی نیشابوری - تصویر ۷۷۶

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۷/۰۱/۱۳ - ۰۱:۲۸:۱۰
نژند باید از نی + زند باشد یعنی نی ( پایین ) و زند از ریشه ی زدن و رویهمرفته به معنای زده و روی زمین افتاده . نیک آشکار است شاعر به این همنشان می توانسته است هم چشم دلدارش و هم طبع ها را نژند ببیند چون چشم دلدار به پایین نگران بوده است و طبع کسان هم که از زیبایی او افسرده بوده است اینجا امیر معزی هم معنای اصلی و هم معنا های رایج نژند را میدانسته است .