امیر معزی

امیر معزی

شمارهٔ ۲۵

۱

دی نگاری دیدم اندر راه چون بدر منیر

کز برون‌ گل بود و مشک و از درون می بود و شیر

۲

رخ چو آب اندر شراب و تن چو خز اندر سمن

لب چو لعل اندر نبات و پر چو سیم اندر حریر

۳

دست و بازو چون بلور و عارض و دندان چو در

زلف و ابرو چون‌کمان و غمزه و بالا چو تیر

۴

دلبری بس دلستان و شاهدی بس دلربا

نازکی بس دلفریب و چابکی‌بس دلپذیر

۵

من درو چشمی‌زدم چونانکه بی‌شرمان زنند

او زشرم آتش پراکند از بر بد‌ر منیر

۶

چون بیامد گفتم ای کرده دلم زیر و زبر

جور بر آن کت همی بیرون فرستد خیر خیر

۷

ماه برگیرد بدان زلف‌ کمندت چون‌ کمر

حور درگیرد بدان گرد سمندت چون عبیر

تصاویر و صوت

کلیات دیوان امیر معزی نیشابوری به اهتمام محمدرضا قنبری - امیر معزی نیشابوری - تصویر ۷۷۹

نظرات