
امیر معزی
شمارهٔ ۵۳
۱
گر یار نگارینم در من نگرانستی
بار غم و رنج او بر من نه گرانستی
۲
ور غمزهٔ غمارش رازش نگشادستی
از خلق جهان رازم همواره نهانستی
۳
گویی چو بهشتستی آراسته و خرم
گر دوست به کوی من گهگه گذرانستی
۴
ای کاش که قوت من بودی ز دو یاقوتش
تا بر سر او چشمم یاقوت نشانستی
۵
ای کاش که از بزمم غایب نشدی هرگز
تا بزم من از رویش چون لاله ستانستی
۶
رخسار چو ماه او بگرفت ز خط هاله
گر مه نگرفتستی آن خط نه چنانستی
تصاویر و صوت

نظرات
فاطمه