
انوری
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۲ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی
۱
ای جهان را جمال و جاه تو زین
اسم و رسم تو اسم و رسم حسین
۲
در و دست تو مقصد آمال
دل و طبع تو مجمعالبحرین
۳
عرصهٔ همتت چنان واسع
که در آن عرصه گم شود کونین
۴
نزد عهدت وفا برابر دین
پیش طبعت عطا برابر دین
۵
حال من بنده و حوالت من
گشت آب حیات و ذوالقرنین
۶
ای چو الیاس و خضر بر سر کار
عزم تزویج کن مگو من این
۷
انتظارم مده بده ز کرم
گر همه نقد نیست بینالبین
۸
من نگویم که مینخواهم جنس
تو مگو نیز من ندارم عین
۹
خود چو معطی تویی و سایل من
بیش از این عشوه شین باشد شین
۱۰
ای چو سیمرغ جفت استغنا
بیش از این باش با غرابالبین
تصاویر و صوت



نظرات