
انوری
غزل شمارهٔ ۱۱۷
۱
درد تو دلا نهان نماند
اندوه تو جاودان نماند
۲
از عشق مشو چنین شکفته
کان روی نکو چنان نماند
۳
آوازهٔ تو فرو نشیند
وز محنت تو نشان نماند
۴
گر با همه کس چنین کند دل
یک دلشده در جهان نماند
۵
از درد تو دل نماند و بیمست
کز بیرحمیت جان نماند
۶
از کار جهان کرانهای دل
کازار درین میان نماند
۷
آن سود بسم که تو بمانی
بل تا همه سو زیان نماند
تصاویر و صوت



نظرات
امین کیخا