انوری
غزل شمارهٔ ۱۲
۱
خه از کجات پرسم چونست روزگارت
ما را دو دیده باری خون شد در انتظارت
۲
در آرزوی رویت دور از سعادت تو
پیچان و سوگوارم چون زلف تابدارت
۳
ما را نگویی ای جان کاخر به چه عنایت
بیگانگی گرفتی از یار دوستدارت
۴
ای جان و روشنایی به زین همی بباید
تو برکناری از ما، ما در میان کارت
۵
با مات در نگیرد ماییم و نیم جانی
یا مرگ جان گزینم یا وصل خوشگوارت
۶
گر بخت دست گیرد ور عمر پای دارد
یکبار دیگر ای جان گیریم در کنارت
تصاویر و صوت
نظرات
امین کیخا