
انوری
غزل شمارهٔ ۱۲۵
۱
گر وفا با جمال یار کند
حلقه در گوش روزگار کند
۲
ماه دست از جمال بفشاند
گر بر این پای استوار کند
۳
نازها میکند جفا آمیز
ور بنالم یکی هزار کند
۴
با چنین اعتماد بر خوبی
نکند ناز پس چه کار کند
۵
چشمش از بیشهها جفا داند
زلفش از کارها شکار کند
۶
این دعا خوش بر آستین بندد
وین سزا نیک در کنار کند
۷
دل و دینم ببرد و سود کنم
گر بر این مایه اختصار کند
۸
بارکش انوری که یارگر اوست
زین بتر صد هزار بار کند
تصاویر و صوت



نظرات