انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۱۲۶

۱

معشوق دل ببرد و همی قصد دین کند

با آشنا و دوست کسی این‌چنین کند

۲

چون در رکاب عهد و وفا می‌رود دلم

بیهوده است جور و جفا چند زین کند

۳

دل پوستین به گازر غم داد و طرفه آنک

روز و شبم هنوز همی پوستین کند

۴

گوید که دامن از تو و عهد تو درکشم

تا عشق من سزای تو در آستین کند

۵

از آسمان تا به زمین منت است اگر

با این و آن حدیث من اندر زمین کند

۶

چیزی دگر همی نشناسم درین جز آنک

باری گمان خلق به یک ره یقین کند

۷

بریخ نوشت نام وفا کانوری چرا

نامم ز بهر مرتبه نقش نگین کند

تصاویر و صوت

دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۳۵
دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۴۹۲
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۰۵

نظرات

user_image
امیرحسین آقایی
۱۳۹۷/۱۱/۱۰ - ۲۲:۵۶:۵۲
بیت دوم چنین است :« چون در رکاب عهد و وفا میرود دلمبیهوده اسب جور و جفا چند زین کند»