
انوری
غزل شمارهٔ ۱۲۹
۱
حسن تو عشق من افزون میکند
عشق او حالم دگرگون میکند
۲
غمزهای از چشم خونخوارش مرا
زهره کرد آب و جگر خون میکند
۳
خندهٔ آن لعل عیسی دم مرا
هر دمی از گریه قارون میکند
۴
بر تنم یک موی ازو آزاد نیست
من ندانم تا چه افسون میکند
۵
حسن او در نرد خوبی داو خواست
خطش اکنون داو افزون میکند
تصاویر و صوت



نظرات