
انوری
غزل شمارهٔ ۱۳۱
۱
زلفش اندر جور تلقین میکند
رخ پیاده حسن فرزین میکند
۲
در رکابش حسن خواهد رفت اگر
اسب حسن این است کو زین میکند
۳
بر کمالش خط نقصان میکشد
هرکه اندر حسن تحسین میکند
۴
با رخ و دندانش روز و شب فلک
پوستین ماه و پروین میکند
۵
بر سر بازار عشقش در طواف
دل کنون دلالی دین میکند
۶
با چنین تمکین نباشد کار خرد
گر فلک را هیچ تمکین میکند
۷
هرچه دستش در تواند شد ز جور
بر من مهجور مسکین میکند
۸
عیش تلخ من کند معلوم خلق
گرچه بازیهای شیرین میکند
۹
با که خواهد کرد از گیتی وفا
کز جفا با انوری این میکند
تصاویر و صوت



نظرات