انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۱۴۰

۱

ای دلبر عیار ترا یار توان بود

غمهای ترا با تو خریدار توان بود

۲

با داغ تو تن در ستم چرخ توان داد

با یاد تو اندر دهن مار توان بود

۳

بر بوی گل وصل تو سالی نه که عمری

از دست گل وصل تو پر خار توان بود

۴

در آرزوی شکر و بادام تو صد سال

بر بستر تیمار تو بیمار توان بود

۵

صد شب به تمنای وصال تو چو نرگس

بی‌نرگس بیمار تو بیدار توان بود

۶

آنجا که مراد تو به جان کرد اشارت

با خصم تو در کشتن خود یار توان بود

تصاویر و صوت

دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۵۰۰
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۰۹
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۴۰

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۳/۰۹/۲۵ - ۰۵:۲۲:۱۳
مار با مرگ همریشه است و لغت عربی مرض هم به گواه دکتر مقدم همریشه ای این دو شناخته شده است
user_image
یاسین
۱۳۹۵/۰۸/۰۷ - ۲۱:۳۷:۴۴
صد شب به تمنای وصال تو چو نرگسبی‌نرگس بیمار تو بیدار توان بود