انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۱۴۳

۱

دست در روزگار می‌نشود

پای عمر استوارمی‌نشود

۲

شاهد خوب صورتست امل

در دل و دیده خوار می‌نشود

۳

روز شادی چو راز گردونست

لاجرم آشکار می‌نشود

۴

هیچ غم را کران نمی‌بینم

تا دو چشمم چهار می‌نشود

۵

پای برجای نیست حاصل دهر

عشق از آن پایدار می‌نشود

۶

هیچ امسال دیده‌ای هرگز

که دگر سال پار می‌نشود

۷

پر شد از خون دل کنار زمین

واسمان دل‌فکار می‌نشود

۸

شاد می‌زی که در عروسی دهر

رنگ چندین به کار می‌نشود

۹

یک تسلیست وان تسلی آنک

مرگ در اختیار می‌نشود

۱۰

خرم آن‌کس که نیست بر سر خاک

تا چنین خاکسار می‌نشود

۱۱

انوری در میان این احوال

هیچکس بر کنار می‌نشود

تصاویر و صوت

دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۵۰۲
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۱۰
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۴۲

نظرات

user_image
ناصرزاده
۱۳۹۶/۱۱/۲۹ - ۱۸:۰۳:۵۹
آقای حسین آقادو چشم چهار شدن یعنی چه؟ضرب المثله؟الان ما میگیم چشمام چهارتا شد منظورمون تعجب و انتظاره. معنای حرف شاعر چیه؟متشکرم
user_image
nabavar
۱۳۹۶/۱۱/۳۰ - ۰۱:۰۳:۵۵
ناصر زاده جان نمی دانم چهار چشمی نگاه کردن را برای با دقت و کنجکاوی نگریستن هم بکار می بریم. زنده باشی
user_image
نامدار بلخی
۱۳۹۹/۱۰/۱۲ - ۰۳:۰۹:۴۹
چهار شدن دو چشم کنایه از امر ناممکن است. یعنی همان طور که جهارشدن چشمانم امکان ندارد، دیدن پایان غمها و رسیدن شادی نیز امکان ندارد. این شعر احتمالا مربوط به دوران سختی و رنج و غم انوری است و یا اینکه انوری به این مضمون رایج اشاره دارد که اصولا دنیا جای شادی نیست و اندوه بر روزگار ما مسلط است.