انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۱۴۶

۱

دوستی یک دلم همی باید

وگرم خون دل خورد شاید

۲

خود نگه می‌کنم به مادر دهر

تا به عمری از این یکی زاید

۳

هیچ‌کس نیست زیر دور فلک

که نه زان بهترک همی باید

۴

دست گرد جهان برآوردم

پای اهلی به دست می‌ناید

۵

انوری روزگار قحط وفاست

زین خسان جز جفات نگشاید

۶

با کسی گر وفا کنی همه عمر

عاقبت جر جفات ننماید

تصاویر و صوت

دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۵۰۴
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۴۳
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۱۳

نظرات