انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۱۵۷

۱

ز عهد تو بوی وفا می‌نیاید

که از خوی تو جز جفا می‌نیاید

۲

جهانیست حسنت که جز تخم فتنه

بر آن آب و خاک و هوا می‌نیاید

۳

مگر بر کجا آمد آسیب هجرت

نشان ده بگو بر کجا می‌نیاید

۴

چنان دست بر خون روان کرد چشمت

که یک تیر غمزه‌اش خطا می‌نیاید

۵

بنامیزد از دوستان زمانه

یکی با یکی آشنا می‌نیاید

۶

از این پس وفا رسم هرگز میا گو

چو در نوبت عشق ما می‌نیاید

۷

خوش آن کم تو گویی برو از پی تو

کسی می‌نیاید چرا می‌نیاید

۸

غم تو کس تست و هرگز نبینی

که پی در پیم در قفا می‌نیاید

۹

بساز انوری با بلا کز حوادث

بر آزادگان جز بلا می‌نیاید

تصاویر و صوت

دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۵۱۱
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۴۷
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۱۷

نظرات