
انوری
غزل شمارهٔ ۱۶۵
۱
ای شده از رخ تو تاب قمر
وی شده از لب تو آب شکر
۲
از رخ و زلف خویش در عالم
فتنهای در فکندی ای دلبر
۳
چهره پنهان مکن که در خوبی
چون تو صاحب جمال نیست دگر
۴
عاشقان ترا بدین اومید
تا ببینندت ای پری پیکر
۵
در هوای تو ماندهاند به درد
چهره پر خون و سینه پر اخگر
۶
نیست چون انوری یکی عاشق
با لب خشک و با دو دیدهٔ تر
تصاویر و صوت



نظرات