
انوری
غزل شمارهٔ ۱۷۷
۱
به جان آمد مرا کار از دل خویش
غمی گشتم زکار مشکل خویش
۲
در آن دریا شدستم غرقه کانجا
بجز غم مینبینم ساحل خویش
۳
به راه وصل میپویم ولیکن
همه در هجر بینم منزل خویش
۴
مبادا هیچ آسایش دلم را
اگر جز رنج بینم حاصل خویش
۵
اگر کس قاتل خود بود هرگز
منم آنکس نخستین قاتل خویش
تصاویر و صوت



نظرات
یاسین