
انوری
غزل شمارهٔ ۱۸۴
۱
یعلمالله که دوستدار توام
عاشق زار بیقرار توام
۲
بیتو ای جان و دیدهٔ روشن
چون سر زلف تابدار توام
۳
در سر من خمار انده تست
تا که بیروی چون نگار توام
۴
ارغوانم چو زعفران بیدرد
تا که بیچشم پر خمار توام
۵
هر شبی در کنار غم جستم
تا چرا دور از کنار توام
۶
یار درد و غمم مدار که من
آخر ای ماهروی یار توام
تصاویر و صوت



نظرات