انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۱۸۶

۱

کس نداند کز غمت چون سوختم

خویشتن در چه بلا اندوختم

۲

دیدنی دیدم از آن رخسار تو

جان بدان یک دیدنت بفروختم

۳

برکشیدم جامهٔ شادی ز تن

وز بلا دلقی کنون نو دوختم

۴

هرچه دانش بود گم کردم همه

در فراقت زرگری آموختم

۵

زر براندودم برین رخسار سیم

آتش اندر کورهٔ دل سوختم

تصاویر و صوت

دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۵۶
دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۵۲۶

نظرات

user_image
تضمینی
۱۳۹۴/۱۲/۰۱ - ۱۹:۳۷:۳۸
فوق العاده و بسیار هنرمندانه سروده این را:هرچه دانش بود گم کردم همهدر فراقت زرگری آموختمزر براندودم برین رخسار سیمآتش اندر کورهٔ دل سوختم
user_image
sina
۱۳۹۹/۰۹/۱۱ - ۱۷:۴۸:۳۶
در فراقت زرگری آموختم